سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
تجلی اعظم
 
 
دو آزمندند که سیر نشوند . آن که علم آموزد ، و آن که مال اندوزد . [نهج البلاغه] 
»» نسب کثیف عمر لعنت الله علیه(لوگه)

بحارالأنوار  31    98    نسبه و ولادته عمربن الخطاب.....  ص : 97

روایت کرده اند بعضی از اصحاب ما از محمد ابن شهر اشوب و غیره که: صهاک کنیز حبشی عبدالمطلب بود.(البته این کنیز زناکار بوده و در قدیم برای اینکه زنان بدکاره را از اینکار منع کنند یک تکه پوست دور شکم و عورت انها می پیچیدند تا خشک شود و دیگر مجال زنا را نداشته باشند)صهاک شتران عبدالمطلب را به چرا می برد.روزی شخصی به نام نفیل به صهاک تجاوز می کند ( او را در یک تشت پر از شیر می نشاند تا پوست پیچیده شده نرم شود و ان را باز کند) و از ان زن پسری به نام خطاب بدنیا می اید . سپس بعد ازاینکه خطاب به سن بلوغ رسید به مادرش صهاک طمع کرد و به او تجاوز می کند و از ان زن(صهاک) که مادرخطاب بود دختری به دنیا می اید. صهاک از ترس اربابش دختر رادر پشم پیچانده و بر سر راه می گذارد . و هاشم بن مغیره ان دختر را کنار راه  می بیند .پس او را برده و بزرگ میکند و نام او را خنتمه می گذارد.وقتی که دختر بزرگ شد خطاب (که در واقع پدر و برادر ان دختر بود ) او را می بیند و به او میل می کند و او را از هاشم بن مغیره خواستگاری میکند و با حنتمه(که در واقع خواهر و دخترش بود)ازدواج می کند و بعد پسری به نام عمر لعنت الله علیه بدنیا می اورد.پس نتیجه خطاب پدر بزرگ و پدر و دایی عمرلعنت الله علیه است. و حنتمه مادر و خواهر و عمه عمر لعنت الله علیه می شود.

پس شما خوب بنگردید که ایا چنین نسل کثیف و فاسدی لایق خلافت پیامبر است . عجبا.


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد ( دوشنبه 87/3/20 :: ساعت 12:2 عصر )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

تعریف لوگه
نسب کثیف عمر لعنت الله علیه(لوگه)
 

>> بازدید امروز: 1
>> بازدید دیروز: 2
>> مجموع بازدیدها: 18985
» درباره من «

تجلی اعظم

» لوگوی وبلاگ «


» لینک دوستان «

» صفحات اختصاصی «

» موسیقی وبلاگ «

» طراح قالب «